کاش نقاشی بلدبودم
و میتوانستم احساستت رانقاشی کنم
نازنینم !
پیش کش برایت چه بیاورم ،عطرتنت مال من شود؟
کاش میتوانستم
غریزه ات رانقاشی کنم
اگر در خلوت میدیدمت
میدویدم به سویت
بو میکشیدم تراوش تحریک آمیزاندامت را
میبوسیدم لایه های احساست را
ایکاش میتوانستم ،نفسهایت رانقاشی کنم
اگر درخلوت با تو بودم
چشمهایم را پیش برجستگیهای صورتی ،جا میگذاشتم
تا بهانه ای باشد برای دیداری دوباره
کاش میتوانستم
ناله هایت را در اوج لذت نقاشی کنم
راستی دیشب خوابت رادیده ام
کاش میتوانستم
خوابهایم رانقاشی کنم…
************************************
پی نوشت:
من ” نَدار ” بودم عروسکِ قصه ام پَرید؛
” دارا ” که باشی ” سارا ” به پای خودش سراغت خواهد آمد. . .
سایتتون خیلی قشنگ بودن