کاش می توانستم

sdfse432432
کاش نقاشی بلدبودم
و میتوانستم احساستت رانقاشی کنم
نازنینم !
پیش کش برایت چه بیاورم ،عطرتنت مال من شود؟
کاش میتوانستم
غریزه ات رانقاشی کنم
اگر در خلوت میدیدمت
میدویدم به سویت
بو میکشیدم تراوش تحریک آمیزاندامت را
میبوسیدم لایه های احساست را
ایکاش میتوانستم ،نفسهایت رانقاشی کنم
اگر درخلوت با تو بودم
چشمهایم را پیش برجستگیهای صورتی ،جا میگذاشتم
تا بهانه ای باشد برای دیداری دوباره
کاش میتوانستم
ناله هایت را در اوج لذت نقاشی کنم
راستی دیشب خوابت رادیده ام
کاش میتوانستم
خوابهایم رانقاشی کنم…

 

برای سفر عاشقانه کجارو انتخاب می کنی؟

************************************

پی نوشت:

من ” نَدار ” بودم عروسکِ قصه ام پَرید؛
” دارا ” که باشی ” سارا ” به پای خودش سراغت خواهد آمد. . .

اشتراک گذاری
Forlove

حرف خاصی نیست. آدمی هستم مثل کرور کرور آدم دیگر. با همان دغدغه ها و نگرانی ها، آشفتگی ها و اندوه ها، لبخندها و امیدواری های گاه و بی گاه. در هوای تاریک همین شهر درندشت نفس می کشم که هر قدم، خاطره ای روی سنگفرش هایش رقم زده.

1 یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *