همیشه عاشقتم وعاشقت میمونم


دارم برای تو مینویسم برای عشق قشنگم عشقی که هیچوقت تودلم نمی میره . مدتهاست که نوشته هام مخاطب خاصی نداره.مینویسم واسه دل تنگم.واسه عشق قشنگم….عشقی که باید ازهمون اول راه فراموشش کرد واون رو هم مثل خیلی از اتفاقای زندگی دست خاطره ها سپرد …

برای سفر عاشقانه کجارو انتخاب می کنی؟

ولی اینبار… اینباردارم برای تومینویسم،فقط وفقط برای توووو

برای پاکی وصداقت توووو…

میخوام از احساس پاکی بنویسم که من،بعد ازاون همه تجربه،جلوش کم آوردم….

ازدلی بنویسم که دریاست…

از نگاهی که پاک تراز آب زلال چشمه هاست…..

ازدستای مهربونت که وقتی تودستام بود تموم سردی وسختی زندگی روفراموش کردم….

ازچشایی که باچند حرف ساده، خیلی زودخیس میشه…

ازلیاقتی بنویسم که خیلی کم پیداشده دروجودمن…

و بالاخره ازدلم بنویسم،که امشب خیلی گرفته….خیلی زیاد……. می شینم با خدای خودم ازتو میگم از عشقمون میگم از روزگارمون میگم ودلمو خالی میکنم…از دلتنگی تو به آسمون نگاه کردم ستاره های آسمون خدا نقش تورو واسم کشیدن.. کاشکی میدیدی که چقدر نگات کردم و تماشای چشمات ،چشمایی که هیچ وقت دروغ نگفت…،

آره دلم بد جوری امشب دلش گرفته..حتی بیشترازابرهای آسمون چشمات….بیشتراز هرروز دیگه….میدونی همچین بگی نگی،یه هوا،خسته ام……. البته از یه کم خیلی بیشتر خسته ام


Forlove

حرف خاصی نیست. آدمی هستم مثل کرور کرور آدم دیگر. با همان دغدغه ها و نگرانی ها، آشفتگی ها و اندوه ها، لبخندها و امیدواری های گاه و بی گاه. در هوای تاریک همین شهر درندشت نفس می کشم که هر قدم، خاطره ای روی سنگفرش هایش رقم زده.

2 یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *