…..
بانوی من…
نکند مرا بهترین ببینی و فکر کنی همیشه خوب میمانم…
عاشقم که میشوی فراموش نکن من هم یک مَردم…
با تمامِ خصوصیات و ویژگی های مردانه…
نکند احساساتم تو را فریب دهد…
نکند از من اسطوره بسازی…
مرا آنگونه بشناس که هستم…
با تمام بدی هایی که دارم…
شبیه همه ی این آدمها…
گاهی بهانه میگیرم…
گاهی غر میزنم…
گاهی ناز میکنم…
گاهی دوست دارم لابلای تنهاییها …
به آهنگ مورد علاقه ام گوش کنم…
تو در اتاق را باز کنی…
و مرا غرق در آرامشِ چشمهایت…
باور کن غرقِ خواب هم که باشم، عشقت را حس خواهم کرد…
سکوت که میکنم، دستهایم را در دستت بگیر و نوازش کن….
شک نکن به رویت عاشقانه ترین لبخند را خواهم زد…
بی حوصله که میشوم، فقط کنارم باش…
اقیانوسی ترین داروی آبیِ آرامش…
من با بوسه هایت جان میگیرم، حتّی اگر گاهی از ته دل نباشد…
و بزرگترین خواهش این مرد از تو اینست، جان من…
در اوجِ قهر بودنت با من هم فراموشت نشود…
در آغوشم که نگیری…
تا خودِ خودِ صبح…
بیدارم میمانم…
***
از خاطرت نکند رد شود کسی
این را به گوشه گوشه ی قلبت خبر بده
دیدگاهتان را بنویسید