باران ، بهانه ی تو

 

تلنگر  باران به پنجره ، سر انگشت توست
که مرا می خواند
به لطافت ، به نرمی ، به مهر
قطرات باران روی شیشه  ، نوسانات قلب من را تداعی می کند
 مانند ملودی اهنگ زیبایی که تازه تازه از قعر دل به روی انگشتان سرازیر می شود
تلنگر باران به پنجره  ، سر انگشت تو ست
که مرا می خواند
به عاشقی ،  به دوست داشتن  و به فردای بهتر
دریا دریا زیبایی است در قطرات بارانی که تو را یاد اور می شوند…

 

ارسال شده توسط کاربر : mashal yaghooti

 

برای سفر عاشقانه کجارو انتخاب می کنی؟

************************************

پی نوشت:

مقصر خود ماییم … عشق را به کسانی ارزانی میکنیم که از زندگی، جز آب و علف روزانه، نه میفهمند, نه میخواهند!!

Forlove

حرف خاصی نیست. آدمی هستم مثل کرور کرور آدم دیگر. با همان دغدغه ها و نگرانی ها، آشفتگی ها و اندوه ها، لبخندها و امیدواری های گاه و بی گاه. در هوای تاریک همین شهر درندشت نفس می کشم که هر قدم، خاطره ای روی سنگفرش هایش رقم زده.

1 یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *