از کنارم نرو !
و لحظه های تلخ رفتنت را در حصار چشمانم زندانی نکن
از چه می ترسی وقتی عشق بین ما اینقدر نیرومند است
چرا با عشق بیگانه شده ای و از جدایی سخن می گویی ؟!
روزگار می خواهد شکست ما را ببیند
اما تو مانند من خسته نشو !
و بدان هر ثانیه که می گذرد خدا با دل ما همراه است
از کنارم نرو !
بمان و بگذار همیشه با هم بودن را حس کنیم
حس همیشگی در کنار هم بودن تا ابد !
تو خوب می دانی که لحظه ای نمی توانی از من دور بمانی
حتی خود من ، که نمی توانم لحظه ای جدا بودن از تو را تحمل کنم
آری از کنارم نرو !
و قلب کوچکم را با بار جدایی سنگین نکن
کنارم بمان و بودنت را در رگهایم تازه تر کن
مگذار با رفتنت غریبی تنها و گوشه گیر باشم
که از هجوم دلتنگی و تنهایی پژمرده شده است
—————————
پی نوشت :
دارم به داشتن یه زخم تو سینه عادت می کنم
دارم شبام رو با تن یه مرده قسمت می کنم …
مرسی.زیبا بود.
:!:
بی نهایت سپاسگذارم. عالی بود.