نشسته ام
چشم به در دوخته ام ، به فاصله ها می نگرم
نه ! هرگز گمان نکن
که دیدارت را به انتظار می کشم !
همیشه از عشق گفته ام ، باز هم می گویم
نه ! هرگز گمان نکن
که غرور خود را فدای خودخواهیت می کنم !
عشق را به جان و دل خریده ام
قلب خود را به حصار کشیده ام
نه ! هرگز گمان نکن
که دلم را برای باری دیگر فرش زیر پایت می کنم !
از عشق نوشته ام ، تا خود را در آن غرق کنم
نه ! هرگز گمان نکن
که آن را به هوسی زودگذر آلوده می کنم !
تو رفته ای
و من هنوز در غربت خویش ، تنهایی را حس می کنم
نه ! هرگز گمان نکن
که برای بازگشتت التماست می کنم …
بهروز جان نوشته هات واقعا عالیییییییییییی ادم متحول میشه
سایت زیبا دارین
سلام
نوشته هات خیلی قشنگه
ولی خودمونیم ساراناز هم راست می گه ها
عاشقی به سلامتی
سلام بهروز جان
ممنون از اینکه به خانه کوچک من سری زدی سایت زیبا و خوبی داری بدون هیچ تعارفی بازهم به من سر بزن خوشحال می شم .
رضااخوان