در اوج تنهایی به هیچ فکرمیکنم…
نیست میشوم و بازخودم را در گرداب زندگی سرگردان میبینم
در اوج تنهایی میخندم به هر آن چه بودن میخوانند ومن داشتن مینامم
در اوج تنهایی به عشق فکر میکنم و پاک تر از آن دروغ را می بینم
در اوج تنهایی به حال دلم زار میزنم و به سادگیش میخندم
در اوج تنهایی…
میمیرم…
تنهاییم اصیل است
واصالتم به جغدهای آواره شهر سوختگان میرسد
تنهایی مرا تو درک نخواهی کرد
سایه ام بر روی هیج دیواری نیست
ناله های مرا از دورترین بیشه دنیا گوش کن
ناله هایم تلخ است
پر از تنهایی
بغض تنهایی من را تو نخواهی فهمید
من سراپا بغضم
هیچکس را فراموش نکردم
اما خود فراموش شدم.
مطالب عاشقانه شعرهای سهراب سپهری رو بذارید دوی سایت.متشکرم
چه زود فراموش شدم ، آن زمان که نگاهم از نگاهت دور شد. مقصد من در این راه عاشقی بیراهه بود. این همه انتظار و دلتنگی بیهوده بود.