برای قلب عاشقم لاف صداقتو نزن
خودت می دونی که دیگه رو شده دستت واسه من
فکر کردی این بار می تونم که بگذرم از اشتبات ؟
وقتی پر از دو روئیه تو اون دو تا چشم سیات
با اون همه خاطره باز می خوام فراموشت کنم
می شکنم اما این دفه برندۀ بازی منم
می خوام ازت جدا بشم یه ذره تنها بمونی
رفیق نیمه راه من دیره واسه پشیمونی
فکر می کنی نمی دونم چشات پر از دو رنگیه
می خوای بگم که این روزا دلت کجاس ، پیش کیه ؟؟
اگه می بینی ساکتم چیزی به روت نمیارم
بدون که ارزش نداری مردی دیگه تو باورم
با اون همه خاطره باز می خوام فراموشت کنم
می شکنم اما این دفه برندۀ بازی منم
می خوام ازت جدا بشم یه ذره تنها بمونی
رفیق نیمه راه من دیره واسه پشیمونی
:struggle:
بس که جفا ز خار و گل دید دل رمیده ام خسته
همچو نسیم ازین چمن پای برون کشیده ام
شمع طرب زبخت ما آتش خانه سوز شد
گشت بلای جان من عشق به جان خریده ام
حاصل دور زندگی صحبت آشنا بود
تا تو زمن بریده ای من ز جهان بریده ام
تا به کنار من بدی بود به جا قرار دل
رفتی و رفت راحت از خاطر آرمیده ام
چون به بهار سر کند لاله ز خاک من برون
ای گل تازه یاد کن از دل داغدیده ام
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام