من دارم عاشق میشم !

 

برای سفر عاشقانه کجارو انتخاب می کنی؟

مهربانم ,ای خوب !
یاد قلبت باشد , یک نفر هست که اینجا
بین آدمهایی , که همه سرد و غریبند باتو
تک و تنها به تو می اندیشد

اشتراک گذاری
Forlove

حرف خاصی نیست. آدمی هستم مثل کرور کرور آدم دیگر. با همان دغدغه ها و نگرانی ها، آشفتگی ها و اندوه ها، لبخندها و امیدواری های گاه و بی گاه. در هوای تاریک همین شهر درندشت نفس می کشم که هر قدم، خاطره ای روی سنگفرش هایش رقم زده.

1 یک نظر

  1. amin پاسخ

    من عاشق می شوم، پس هستم
    زمانی که عاشق می شویم، دریچه ای به معنویت باز می کنیم.
    ابتداعشق تجربه ای است که همه وجود آدمی، تحت تأثیر کامل آن شیفتگی قرار میگیرد؛ خوردن، خوابیدن، کار کردن، مطالعه کردن و حتی عبادت کردن فرد مختل میشود. شاید همین درد شیرین باشد که آدمی را یاری می دهد تا چنین تجربه ای را قشنگ ترین و ماندنی ترین تجربهٔ زندگی خود بداند.
    پدیدهٔ عام عشق، شامل عشق رمانتیک، عشق به وطن، عشق پدر و مادر به فرزند و… است. وجه مشترک تمام این عشقها این است که خوشبختی ما با خوشبختی محبوبمان گره میخورد. وقتی که عشقی رمانتیک و پابرجا شکل میگیرد، دو طرف احساس میکنند که به هم پیوسته اند تا با هم موجود تازه ای را در این جهان پدید آورند؛ موجودی که میتوان ان را “ما” نامید. باشکوهترین جلوه های عاشقانه در پیوستن”من” با “تو” برای ساختن “ما” است.
    رابطهٔ میان عشق رمانتیک و شوق به بنا کردن”ما” با فردی خاص، رابطه ای اتفاقی نیست. این شوق در ذات عشق نهفته است. این شوق، بخش مهمی از غایت عشق است و این اشتیاق است که هر لحظه، عاشق را بر آن می دارد تا از احوال معشوق باخبر باشد، این شوق، معنای خاصی به زندگی عاشق و معشوق میدهد.
    عاشق سالم، موهبتی است که زبان را به ستایش، کلام را به نوازش و جان را به نیایش بر می انگیزد.
    عشق، خون زندگی است؛ آفریننده و زاینده است. عاشق بودن، بزرگترین انگیزهٔ بودن و زندگی کردن است.
    درست عاشقی کردن را تجربه کنید. عشق را که ودیعهٔ گرانبهای خداست، در گنجینهٔ نهاد آدمی، هرلحظه بیابید و به دیگران ببخشید تا زنده بودنتان را نشان دهید؛ عاشقی را از سرگیرید و بگوئید: “من عاشق می شوم، پس هستم”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *