عشق مرا دریاب …

ای ملکوت دلدادگی
بیش از این در بستر خاطراتم پرسه نزن
که بغض این وحشی نازکدل
چشمهایش را خیس گریه می کند
و تنها چیزی که می ماند یاد توست
و تراوش حجیمی از رویاها
که هرشب دلخوشی هایم را یا آن اقامه گریه می کنم
دل دل کردن این همه وازه
برای تداعی دلسپردگی های من
نذر عشق است
که دلخوشی های شعرش را به آغوش می کشم
تو که با مرام خیس گونه هایم آشنایی
برای زل زدن به آبی ترین پایگاه خاطرات
غریبگی نمی کنی؟
دل باختن هم دردیست عشق را برای خودم کردن
ساعتی گریه کردن
برای عشق
من و تو فاتح عشق شدیم
من فاتح عشق تو شدم
سردار همیشه تنها
دلم هوای تو دارد مرا به سرزمین آفتاب گردانها ببر
عشق مرا دریاب

اشتراک گذاری
Forlove

حرف خاصی نیست. آدمی هستم مثل کرور کرور آدم دیگر. با همان دغدغه ها و نگرانی ها، آشفتگی ها و اندوه ها، لبخندها و امیدواری های گاه و بی گاه. در هوای تاریک همین شهر درندشت نفس می کشم که هر قدم، خاطره ای روی سنگفرش هایش رقم زده.

1 یک نظر

  1. حمید پاسخ

    سلام.خوبی؟ممنون که منو قابل دونستی و به کلبه ام سر زدی تا باعث بشه من با وب بسیار زیبا و پربارت آشنا بشم.واقعا وب زیبا و جالبی داری که شایسته ستایشه.بازم پیش من بیا.از لطف و بزرگواریتون بی نهایت ممنون و سپاسگزارم.تا بعد خدا نگهدار.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *