نمیدونی ، که چه حالی داره قلبم
نمیدونی ، چه بغضی تو گلومه
نمیدونی ، که چه بیقرارو گریونم
نمیدونی، چقدر، دستاتو کم دارم
نمیدونی، چقدر ، تنهایی بی رحمه
تمومه ساعتا رو، بی تو داغونم
تمومه عمرمو یاده تو میمونم
که واسه ،یه لحظه برگردی به این خونه
ببینی تو نبوده تو، چه دیوونم
بگو ،دستمو میشناسی یا نه
نگو، عطرم واسه تو آشنا نیست
بگو، که هنوزم، منو میشناسی
فقط نگو،نگو که ناشناسی
دیگه دستای سردم، نا نداره
همون مردی ، که بی تو، بیقراره
************************************
پی نوشت:
زمستان سردی بـــود . . .
با هر کــَسی، گرم گرفتیم ؛
خواست خودش را با ما گرم کند !!
دیدگاهتان را بنویسید