خبر به دورترین نقطه جهان برسد…

خبر  به  دورترین  نقطه  جهان  برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه میکنی؟اگر او ار که خواستی یک عمر
به  راحتی  کسی  از  راه  ناگهان  برسد
رها  کنی  برود  و  از  دلت  جدا  باشد
به آنکه  دوست ترش داشته ، به آن برسد
رها  کنی  بروند و  دوتا  پرنده  شوند
خبر  به  دورترین  نقطه  جهان  برسد
گلایه  نکنی  و  بغض  خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند …نه؟ نفرین نمیکنم …. نکند
به او که عاشق او بوده ام ،  زیان برسد
خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا  کند  که  فقط  زود  آن  زمان  برسد …

برای سفر عاشقانه کجارو انتخاب می کنی؟

با تشکر از آبتین عزیز !

Forlove

حرف خاصی نیست. آدمی هستم مثل کرور کرور آدم دیگر. با همان دغدغه ها و نگرانی ها، آشفتگی ها و اندوه ها، لبخندها و امیدواری های گاه و بی گاه. در هوای تاریک همین شهر درندشت نفس می کشم که هر قدم، خاطره ای روی سنگفرش هایش رقم زده.

3 یک نظر

  1. رعنا پاسخ

    من هم با ایشون موافقم. بهتره وقتی شعری یا مطلبی رو می نویسید جانب امانت رو رعایت کنید و اسم شاعرش رو هم بنویسید

  2. علی پاسخ

    سلام
    ممنونم که لینک کردی تو هم لینک شدی :)

    راستی بلاگیگ دیگه چشه ؟
    تو هم مثل اینکه همیشه باید یه جای کارت بلنگه ها :)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *